آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام سیدشمس الدین نعیمایی موسوی از شهدای دانش آموز شهرستان بابل می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : سیدعلاءالدین
تاریخ تولد : 1344/07/06
تاریخ شهادت : 1361/08/17
محل تولد : بابل
گلزار شهدای بابل
نحوه شهادت : جراحات وارده به بدن
محل شهادت : موسیان-محرم
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.
جعبه مهمات
بايگاني
- آبان ۱۳۹۶ (۱)
- دی ۱۳۹۵ (۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱)
آخرين مطالب
- ۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۲:۱۹ طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید
- ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۲:۵۹ تصاویر شهید سیدشمس الدین نعیمایی
- ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۶ مصاحبه ها و خاطرات شهید سیدشمس الدین نعیمایی
- ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۹ دست نوشت وصیتنامه و زندگی نامه
- ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۶ مشخصات شهید سیدشمس الدین نعیمایی
- ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۶ وصیتنامه شهیدسیدشمس الدین نعیمایی موسوی
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....
آنانکه به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آن ها بخشنده و مهربان است.
بنده سید شمس الدین نعیمایی موسوی دارای شماره شناسنامه ۸۸۹، صادر از حوزه شش بابل ، متولد : ۱۳۴۴ از بسیج سادات پوست کلا عازم جبهه جنگ .
خواستم درباره شهادت کمی با شما سخن بگویم، خدایا ، شهادت در راه خودت را نصیب من بگردان که شیرین ترین مرگ هاست .آری شهادت است که مرز بین حق و باطل را مشخص می کند و حسین(ع) با پیام و خونش به مستضعفین عالم گفت که در هر کجا هستید اگر می توانید بمیرانید و اگر نمی توانید بمیرید ، و ای مسلمانان در هر کجا هستی اگر می توانی بمیران از چه گروهی ؟
از مشرکین ، از کسانی که سد راه خدا می شوند ، در هر لباسی که باشند چه در لباس مجاهدین خلق و چه در لباس عرب عراقی و چه در لباس مقدس روحانی و اگر نمی توانی بمیر«شهادت» .
سلام بر پدر و مادر بزرگوارم که جان در بدن دارم مشقت ها آن ها را فراموش نمی کنم . امیدوارم از من راضی باشید .
در ضمن چند کلمه هم با دوستان و خویشاوندان و با برادران بسیجی ام دارم و آن در یک کلمه اینکه برادران ما ، در حالی که به سوی شهادت می روند گویا که شب عروسی آنان است و از هم سبقت می گیرند تا اینکه ، اگر قرار است در این گروه زخمی یا شهید شود اولین کس او باشد و من با همین آرزو حمله را آغاز می کنم و از شما برادران می خواهم که اگر انشاء الله من شهید شدم اسلحه ام را از زمین برگیرید و نگذارید بر روی آن خاک بنشیند . همچنین از خواهرانم می خواهم حجاب اسلامی را به بهترین نحو رعایت نمایند که دشمن از حجاب آن ها سخت وحشت دارد در خاتمه از پدر و مادر و برادران و خواهرانم می خواهم که بعد از شهادتم برای من گریه نکنند .